مقاله انگیزش و هیجان

عناوین ارائه شده در این مقاله

مقدمه

روانشناسی انگیزش

مفاهیم و تعاریف انگیزش

انواع انگیزش

انگیزه‌های اجتماعی

انگیزه‌های بیرونی

انگیزه‌های درونی

کاربرد انگیزه‌های بیرونی

کاربرد انگیزه‌های درونی

طبقه‌بندی دیگر از تئوری‌های

 انگیزش

فیزیولوژی انگیزش..

روانشناسی هیجان

ارتباط انگیزش با هیجان

منابع و مآخذ


مفهوم انگیزش و شناخت عواملی که موجب انگیزش انسان می شود، یکی از پیچیده ترین بخش های روانشناسی و مدیریت امروز است و کار عملی و پژوهشی گسترده ای را می طلبد.

با وجود پیشرفت فن آوری، مسائل انسانی، بزرگترین گرفتاری عصر امروز است و انگیزش برای کار، ذهن متخصصان را در سطح وسیعی به خود مشغول داشته است.

بحث دربارۀ پدیده های انگیزشی و نقش آن در مجموع رویدادهای روانی و بویژه تأثیر آن بر رفتار فرد، بدون شک در قلمرو پژوهشهای روانشناسی قرار می گیرد.

در این قلمرو از سازۀ انگیزش برای توصیف و توضیح احساس و رفتار استفاده می کنند. افزون بر روانشناسی، در دیگر رشته های علوم مانند فیزیولوژی، عصب شناسی، تعلیم و تربیت و پزشکی، به پدیده های انگیزشی از نظر کشف مبانی فیزیولوژیک انگیزش، بویژه کشاننده ها، به ساختار و راه های عصبی به عنوان مبانی پدیده های اهمیت می دهند.

یکی از دلایل انگیزش نداشتن افراد، نداشتن هدف روشن است. برخی از افراد، انتظارات شغل و سازمان خود را نمی دانند. در حقیقت، اگر چه استعداد و توانمندی های مورد نیاز را دارند، ولی نمی دانند چه بکنند و در نهایت حاصل کارها و فعالیت آنها چه باید باشد.

صرفاً جنبۀ مادی پول سبب انگیزش نمی شود، بلکه جنبه های نشانه ای آن به سایر جنبه ها مثل احساس با ارزش بودن، احترام، نبود تبعیض و .. ارتباط پیدا می کند.............


 مفاهیم و تعاریف انگیزش

 

فرآیند انگیزش به نیروهای پیچیده، سائقها، نیازها، شرایط تنش‌ زا یا مکانیسمهای دیگری اطلاق می‌گردد که فعالیت فرد را برای تحقق هدفهای وی آغاز کرده و به آن تداوم می‌بخشد.                                            

 

تحقق اهداف سازمانی و فردی نیاز به برانگیختن انسانها دارد. فرض اول در مباحث انگیزش این است که رفتار انسانی هدفدار است. بدین معنی که حرکت، فکر، کار و خلق کردن در انسانها در جهت نیل به اهداف مشخصی صورت می‌گیرد. اما چرا مطالعه و دانش در مورد پی‌بردن به انگیزه‌های انسانها مهم است؟

تمام مطالعات و تحقیقات در مورد انگیزش تلاشهایی برای دستیابی به پاسخهایی در رابطه با چراهای رفتار انسانهایند. چرا بعضی پرتلاش‌‌‌تر از دیگرانند؟ اگرچه ممکن است جواب به این سؤالات آسان به‌نظر برسد اما تحلیل و ریشه‌یابی چراهای رفتار افراد بسیار پیچیده و در عین حال جدا و مسحورکننده است. درک انگیزش برای پی‌بردن به علل رفتار انسانها بسیار با ارزش است. 


 انواع انگیزش


وقتی می‌پرسیم چه چیز افراد را بر می‌انگیزد تا زندگی خود را برای نجات فردی به خطر اندازند یا برای دستیابی به هدفی خاص ساعتهای طولانی کار کنند، معمولا منظورمان این است که چرا مردم چنین رفتار می‌کنند؟ اصطلاح انگیزش همانطور که از معنای رایج آن نیز بر می‌آید به علت یا چرایی رفتار اشاره دارد. انگیزش بدین معنی ، تمامی روانشناسی را در برمی‌گیرد. اما روان شناسان مفهوم انگیزش را به عواملی محدود می‌سازند که به رفتار نیرویی می‌بخشند و به آن جهت می‌دهند. یک جاندار انگیخته در مقایسه با یک جاندار ناانگیخته با نیرو و کارایی بیشتری در یک فعالیت درگیر می‌شود. انگیزش علاوه بر نیرو بخشیدن به جاندار معمولا به رفتار جهت می‌دهد.

 

بطوری که شخص گرسنه برای جستجوی غذا و خوردن آن انگیخته می‌شود، شخص تشنه برای یافتن آب و فرد دردمند برای گریز از محرک دردمند. بنابراین به اندازه تمامی رفتارهایی که از فردی صادر می‌شود، می‌توان انگیزه داشت. اما با طبقه بندی رفتارها در مقوله‌هایی که ویژگی مشترک دارند انگیزه‌ها را نیز می‌توان در طبقاتی دسته بندی کرد. از جمله انگیزه‌های اولیه و ثانویه، انگیزه‌های درونی و بیرونی، انگیزه‌های اجتماعی و ... با وجود تنوع طبقه بندیهای انگیزشی همپوشی گسترده‌ای بین آنها وجود دارد بطوریکه یک انگیزه در چند طبقه ممکن است طبقه بندی شود.

تعاریفی از انواع انگیزش

انگیزش اولیه در مقابل انگیزش ثانویه 


انگیزش درونی در مقابل انگیزش بیرونی

انگیزش درونی به مواردی اطلاق می‌شود که پاداش مورد انتظار فرد در قبال رفتاری معین یک منبع درونی است. یعنی فرد جهت رسیدن به تقویتهای درونی عمل ویژه‌ای را انجام می‌دهد، هر چند این عوامل درونی با عوامل بیرونی همخوانی داشته باشند یا نداشته باشند و حتی موجب تنبیه فرد شوند. انگیزش درونی زمانی معنی پیدا می‌کند منبع تقویت کننده رفتار 

انگیزش درونی در مقابل انگیزش بیرونی

انگیزش درونی به مواردی اطلاق می‌شود که پاداش مورد انتظار فرد در قبال رفتاری معین یک منبع درونی است. یعنی فرد جهت رسیدن به تقویتهای درونی عمل ویژه‌ای را انجام می‌دهد، هر چند این عوامل درونی با عوامل بیرونی همخوانی داشته باشند یا نداشته باشند و حتی موجب تنبیه فرد شوند. انگیزش درونی زمانی معنی پیدا می‌کند منبع تقویت کننده رفتار....................

 

انگیزش اجتماعی

آن دسته از انگیزه‌هایی را شامل می‌شوند که با محرکات اجتماعی ارتباط بیشتری می‌یابند و زمانی معنی پیدا می‌کنند که فرد و رفتارهای او را درون اجتماعی که در آن زندگی می‌کند مورد بررسی قرار دهیم. از جمله این انگیزه‌ها انگیزه پیوند جوئی ، انگیزه قدرت ، انگیزه مقام جویی را می‌توان نام برد.

 

انگیزش پیچیده

انگیزه‌های پیچیده ، انگیزه‌هایی هستند که از دو عامل اصلی تشکیل شده‌اند:

۱- سائقهای ذاتی و زیستی..........................

 انگیزه‌های بیرونی

      

دسته بندی انگیزه‌ها به دو دسته انگیزه‌های درونی و بیرونی از مهمترین دسته بندیهای انگیزشی به شمار می‌رود. در این طبقه بندی انگیزه‌های بیرونی نقطه مقابل انگیزه‌های درونی قرار می‌گیرد. منبع و کانون تقویت کننده و تحریک کننده این انگیزه‌ها تفاوت اساسی آنها را با یکدیگر سبب می‌شود. بطوری که در تعریف انگیزه‌های درونی گفته می‌شود که منبعی از درون به صورت یک ویژگی فرد را به انجام فعالیت و رسیدن به هدفی ترغیب می‌کند..............................


انگیزه‌های درونی


در تقسیم بندی ، انگیزه‌ها بر اساس معیارهای مختلف طبقه بندی از انواع انگیزش معرفی می‌شود. که هر چند تحت عناوین مختلف طبقه بندی می‌شوند، اما اغلب همپوشیهای گسترده‌ای با یکدیگر دارند بطوری که گاه یک نوع انگیزه در طبقات مختلفی می‌تواند دسته بندی شود. در یک تقسیم بندی مهم و معروف که از انگیزه‌ها به عمل آمده است، انگیزه را به دو دسته کلی درونی و بیرونی تقسیم بندی کرده‌اند..................................

انگیزه‌های درونی و انواع آن

انگیزه‌های درونی به عنوان دسته مهمی از انواع انگیزش ، به آن دسته از انگیزه‌ها گفته می‌شود که منبع و کانون آنها در درون فرد و نه محیط خارج وجود دارند......................

 

چگونگی شکل گیری انگیزه‌های درونی

شاید همچون سایر مباحث روان شناسی دلایل مشخص به عنوان علل به وجود آورنده انگیزه‌های درونی کار چندان ساده و آسانی نباشد. با اینحال ردپای شکل گیری انگیزه را نیز طبق روال معمول می‌توان در دوران کودکی جستجو کرد. شیوه‌های ...........................

کاربرد انگیزه‌های بیرونی  انگیزه‌های بیرونی کاربردهای گسترده‌ای دارد، به عبارتی هر کجا که ایجاد یادگیری ، تغییر رفتار ، افزایش سطح عملکرد مدنظر باشد استفاده از اصول مربوط به انگیزه‌های بیرونی لازم به نظر می‌رسد. هر چند هر سه مورد فوق همپوشی گسترده‌ای با یکدیگر دارند، بطور مجزا مورد بحث قرار می‌گیرند.  کاربرد انگیزه‌ها بیرونی در امر یادگیری...............آموزش و پرورش اساسی‌ترین نهادی است که با امر یادگیری ارتباط دارد. امروزه در این سیستم نیز به طور فزاینده‌ای از فعالسازی انگیزش بیرونی استفاده می‌شود. فرآیند نمره دهی ، استفاده از جوائز و امتیازات ویژه در سطح کلاس، مدرسه، ناحیه، استان، کشوری، نمونه بارز استفاده از انگیزه‌های بیرونی برای بالا بردن سطح یادگیری دانش آموزان و عملکرد آنهاست. شیوه‌های تربیتی............

برعكس الگوهای رفتاری، دیدگاه‌های شناختی فرایندهای درونی موجود زنده را مدنظر قرار می‌دهند. برخلاف نظریه‌های كلاسیك روان‌شناختی كه رفتار را با توسل به الگوی ساده محرك- پاسخ یا به اختصار S-R تبیین می‌نمایند، تئوری‌های شناختی چنین فرض می‌كنند كه انسان اطلاعاتی را كه از محیط می‌گیرد پردازش كرده و سپس تفسیر و تحلیل می‌نماید.........................

۱- تئوری‌های محتوایی و فرآیندی:

در سال۱۹۷۰ كمپبل و همكارانش تئوری‌های انگیزش را در دو چهارچوب كلی طبقه‌بندی كردند:

تئوری‌های محتوایی: نظریه‌پردازان تئوری‌های محتوایی درصدد شناخت و مشخص ساختن عواملی هستند كه موجب انگیزش انسان برای كار می‌گردد. به‌عبارت ساده‌تر تئوری‌های محتوایی در جستجوی چیزهایی هستند كه رفتار فرد را برای انجام كار فعال می‌سازد. در الگوی كلی انگیزش، نیازها، امیال یا انتظارات در طرح تئوری‌های.....................

  رویكرد نیاز- انگیزه- ارزش

در این رویكرد الگوهایی مدنظر است كه 

رویكرد گزینش شناختی

رویكرد خود تنظیمی- فراشناختی: موضوع این رویكرد تئوری‌هایی هستند كه فرآیندهای انگیزشی را متأثر از...............

 فیزیولوژی انگیزش

فیزیولوژی انگیزه گرسنگی

فیزیولوژی انگیزه تشنگی

فیزیولوژی انگیزه جنسی

فیپزیولوژی انگیزه درد

فیزیولوژی انگیزه مادری

فیزیولوژی انگیزه‌های اجتماعی




 ارتباط انگیزش با هیجان



یکی از عناصر اصلی در انگیزش

مرز میان انگیزش و هیجان

انگیزش و هیجان اغلب به اندازه‌ای به هم بستگی دارند که تمییز بین آنها مشکل است: ما اغلب به کارهایی دست می‌زنیم

سوالات مشترک بین انگیزش و هیجان

اگر شما با این قبیل مسائل برخورد کرده باشید که چرا بعضی افراد برای نجات بیگانگان زندگی خود را به خطر می‌اندازند؟

چرا برخی

تعیین کننده‌های انگیزش و هیجان

انگیزش و هیجان هر دو تحت تاثیر سه نوع عامل هستند عامل بیولوژیکی، عامل آموخته و عامل شناختی، مثلاً علت غذا خوردن ما بوسیله ترکیبی از احساسهای بدنی یا جسمانی گرسنگی که در نتیجه نیاز ما به غذاست تعیین می‌شود (عامل بیولوژیکی


تعداد صفحات 27

برای دیدن متن کامل شماره شارژ2۰۰۰ تومانی ایرانسل را در قسمت نظرات واردو پس از تایید کلیه مطلب به ادرس سایت یا ایمیل شما ارسال می گردد.در صورت نداشتن ایمیل یا ادرس دیگر لطفا شماره تماس و درخواست خود را بگذارید تا با شما تماس و نحوه ارسال مطلب به شما اطلاع داده شود.شما می توانید تحقیقات خود را به ما سفارش دهید.


24 نکته برای آرامش

جامعه ما آکنده از بار اطلاعاتی سنگین است و ابزاری چون تلویزیون، رادیو، اینترنت، تبلیغات، پست الکترونیک و تلفن همراه همگی بر این سنگینی می افزایند. از سوی دیگر شکل زندگی در عصر حاضر به ویژه در جوامع شهری ناگزیر توام با سر و صداها، ترافیک، شلوغی ها و انبوهی از کارهای الزام آور روزمره است که قطعا تمام این فاکتورها افزایش استرس و سلب آرامش انسان ها را موجب می شود.

محققان و روان شناسان در سال های اخیر تلاش کرده اند به شیوه های مختلف که متداول ترین آنها انتشار اخبار، مقالات و توصیه های بهداشتی است به مردم در حفظ آرامش در میان این همهمه و آشفتگی یاری برسانند. به اعتقاد آنها دسترسی و مطالعه این منابع هرازگاهی می تواند ما را به آرامش بیندازد و حتی دقایقی از این زندگی پرمشغله جدا سازد. در این رابطه استیو موریل، کارشناس و نویسنده مقاله ای در روزنامه «دیلی مدیتیشن و دیلی لایف» روش هایی را برای کسب آرامش در زندگی عنوان کرده که آنها را ذکر می کنیم:

۱) حداقل روزی ۱۵دقیقه را در سکوت بگذرانید و به نیازهای واقعی خود و چیزهایی که دارید، فکر کنید. سکوت عصاره آرامش است. البته با اجبار نمی توان سکوت کرد. بلکه باید زمانی که فرا رسید آن را بپذیرید. روزی یک ساعت در اتاقی تنها بمانید و حتی اگر لازم شد در را به روی خود ببندید.

۲) هیچ گاه جلوی گریه خود را نگیرید و گه گاهی گریه کنید، این کار باعث تخلیه تنش هایتان شده و به شما آرامش می دهد.

۳) وقتی احساس می کنید که سرتان پر از فکرهای جورواجور منفی است با قدم زدن آنها را پاک کنید.

۴) افراد آرام به خود می گویند که برای تغییر گذشته کاری نمی توان کرد، آنگاه از تفکر به آینده و ادامه زندگی لذت می برند.

۵) آرامش را از کودکان بیاموزید. آنها در همان لحظه ای هستند که زندگی می کنند و لذت می برند.

۶) اگر نمی توانید دیگران را ببخشید، بدانید که افکار خشمگین همواره شما را با این افراد مرتبط خواهد کرد. اما شاد کردن دیگران باعث آرامش می شود.

۷) هر چه اکسیژن بیشتری به شما برسد، آرام تر خواهید شد. بنابراین خوب است که در محل کار یا خانه خود گیاهانی را نگهداری کنید.

۸) سعی کنید از چیزی که هستید راضی باشید، در این صورت احساس آرامش بیشتری می کنید.

۹) با حرکات آرام و صحبت کردن شمرده احساس آرامش را به جمع منتقل کنید.

۱۰) با شوخ طبعی به آرامش خود کمک کنید.

۱۱) مهم نیست که با شما مودبانه برخورد شود یا نه بلکه برخورد محترمانه شما باعث ایجاد آرامش و احساس خوبی در شما خواهد شد.

۱۲) سرعت حرکت شما با احساس تان رابطه مستقیمی دارد. آرام راه بروید و حرکات بدن خود را آرام کنید. طولی نمی کشد که آرام خواهید شد.

۱۳) گاهی می توانید برای رسیدن به آرامش دراز بکشید، عضلات خود را شل کنید و به هیچ چیز فکر نکنید.

۱۴) لحظه های زیبای زندگیتان را بنویسید و از آنها عکس و فیلم بگیرید. سپس بیشتر وقت آنها را به یاد آورید و درباره شان فکر کنید و لذت ببرید.

۱۵) آهسته غذا خوردن و جویدن باعث تجدید توان فکری و احساس آرامش خواهد شد.

۱۶) هرچند وقت یک بار ساعت خود را باز کنید تا خود را از فشار زمان نجات دهید. همچنین درآوردن کفش ها به کاهش فشار عصبی کمک می کند.

۱۷) برای تاثیر بیشتر و رسیدن به آرامش در خود متمرکز شوید و آرام نفس بکشید.

۱۸) تمرین کنید که آرام تر از حد معمول صحبت کنید. این کار به خودی خود ضربان قلب و تنفس را آرام می کند.

۱۹) احساسات و مشکلات خود را به دیگران بگویید و آرامش بیشتری احساس کنید.

۲۰) یکی از مهم ترین مهارت ها در آرام بودن، فکر نکردن به مسایل کوچک است. دومین مهارت، کوچک شمردن تمام مسایل است.

۲۱) شادکردن دیگران، موجب آرامش می شود. نمی دانید چه لذتی دارد پول رستوران امشب را با توافق سایرین به یک کارتن خواب هدیه بدهید. قدردانی کنید. دیگران را برای لطف کردن به خود تحت فشار قرار ندهید، لطف که وظیفه نیست.

۲۲) اگر می دانستید که:«سیگارکشیدن و ورزش نکردن برابر استرس، اضطراب و حذف آرامش»، هرگز سیگار نمی کشیدید و ورزش کردن را به تعویق نمی انداختید.

۲۳) راحتی یکی از عناصر مهم آرامش است. دمای مناسب، صندلی، لباس و کفش راحت این امکان را برای شما فراهم می کند. پوشیدن لباس های گشاد و راحت باعث ایجاد راحتی و احساس آرامش می شود.

۲۴) اگر به عقاید مذهبی و معنوی پایبند باشید، به یکی از باافتخارترین روش های رسیدن به آرامش خاطر رسیده اید. اگر از خدا دور افتاده اید، اکنون وقت آشتی است. داشتن یک تکیه گاه معنوی در موجب آرامش می شود

روانشناسی شخصیت از روی خط

 


کسانی که خطی نامرتب دارند: احتمالا در زندگی بسیار فعال هستند و به همین دلیل برایشان مشکل است که بتوانند ثابت و بی تحرک بمانند و برخی از کارهایشان حساب شده و سنجیده نیست. به همین دلیل گاهی اوقات برای دوستان و افراد خانواده غیرقابل پیش بینی هستند. آزادی شخصیتی برای آنها خیلی مهم است و اهمیت زیادی به استقلال خود می دهند و ممکن است گاهی خیلی احساساتی رفتار کنند اما بقیه افراد چگونه هستند؟

 کسانی که دست خط مرتب و خوانایی داشته باشند: می توان این طور برداشت کرد که آنها خودشان را بسیار کنترل می کنند و دوست ندارند به راحتی شخصیت خود را لو بدهند. حتی گاهی اوقات برایشان مشکل است که احساساتشان را بروز دهند و آن را سرکوب می کنند.

 کسانی که خیلی پررنگ می نویسند و قلم را زیاد فشار می دهند: احتمالا علاقه زیادی به مخالفت کردن با دیگران دارند؛ چراکه احساس قدرت و اعتماد به نفس زیادی می کنند و دوست دارند روی دیگران اعمال نفوذ کنند و به همین دلیل شخصیت افراد را درست درک نمی کنند.

 کسانی که خیلی کمرنگ می نویسند: احتمال اینکه حساس و دلسوز باشند بسیار زیاد است و موقعیت دیگران را حتی بیشتر از خودشان درک می کنند و این امکان نیز وجود دارد که قادر به اثبات حرف خودشان نباشند و خیلی راحت ضربه می خورند و وقتی دیگران از آنها انتقاد می کنند خیلی سریع از موضع خودشان عقب نشینی می کنند.

 کسانی که خیلی کند و آهسته می نویسند: به سرعت قادر به نشان دادن عکس العمل نیستند؛ این افراد احتمالا به زمان بیشتری برای ابراز عقیده خود نیاز دارند. افرادی که آهسته می نویسند از نظر خلق و خو اغلب اشخاصی ملاحظه کار و محتاط هستند و در نتیجه به زمان بیشتری برای فکر کردن و فهمیدن نیاز دارند و در ابراز احساساتشان هم کند هستند و اغلب دوست دارند هیچ تصمیمی نگیرند تا اینکه یک تصمیم غلط بگیرند.

 کسانی که دست خط تند و شتابزده ای دارند: احتمالا افرادی کم حوصله هستند و از اتلاف وقت خسته می شوند و از نظر خلق و خو بسیار لحظه ای اند. سریع درک می کنند و در نشان دادن رفتار و احساساتشان چندان پایدار نیستند و اغلب به دلیل شتابزدگی در تصمیم گیری دچار لغزش و خطا شده و از اینکه در آرامش به حرف های دوستان شان گوش کنند خسته می شوند.

 کسانی که دست خط ساده ای دارند و خیلی ابتدایی می نویسند: در روابط با دیگران ترجیحا واقع گرا و باتدبیر هستند و نمی توانند قبول کنند که گاهی باید با دیگران کنار بیایند و به آنها توجه کنند و همچنین اطرافیان به ندرت از آنچه درون آنها می گذرد آگاهی پیدا می کنند.

 کسانی که دست خط زیبا و پر رنگ و لعابی دارند: این امکان وجود دارد که گاهی به شدت رسمی برخورد کرده و خیلی مفصل و با علاقه درباره مسایل دلخواه تان حرف بزنند و این احتمال نیز وجود دارد که در خواسته ها و تمایلات شان پرتوقع و رویایی باشند.

 اگر شما خود را دارای دست خط ریزی می بینید و بسیار کوچک می نویسید: احتمالا توانایی های خود را دست کم می گیرید و خودتان را از آنچه واقعا هستید کمتر ارزیابی می کنید و ممکن است گاهی تنگ نظر و خرده گیر باشید.

 اگر درشت می نویسید: این احتمال وجود دارد که خودتان را زیادی بزرگ و مهم جلوه داده و گاهی بسیار با اعتماد به نفس و از موضع قدرت رفتار می کنید.

 اگر کسی دست خط شکسته ای دارد و حروف را زاویه دار و شکسته می نویسد: فردی بسیار بااراده است و در کارهایش حد وسط را قبول ندارد و به همین علت اهل سازش و مصالحه نیست و نیز اغلب به همین دلیل از دیگران خسته می شود و تصمیمی نمی گیرد چون دوست ندارد راه اشتباه را انتخاب کند.

 اگر فردی دست خط ملایم و کشیده ای دارد: آدمی چند بعدی است و می تواند مشکلاتش را از زوایای مختلف بررسی و درک کند. برایش تنوع مهم است و گاهی احساس می کند استعدادهای زیادی دارد و نمی تواند هیچ کدام شان را به درستی شکوفا کند. ممکن است فردی زودرنج باشد و به ندرت علیه برداشت ها و انتقادات دیگران از خود دفاع کند.

 اگر کلمات را درهم و فشرده می نویسید: احتمالا فرد راحتی نیستید و در جمع، خودتان را کنار می کشید و می خواهید کنترل خود را از دست ندهید. از برقراری رابطه با دیگران خوش تان نمی آید و گاهی دوست ندارید خود را فردی خوش فکر نشان دهید. اغلب بعد از دیگران ابراز عقیده می کنید زیرا قدری محتاط هستید.

 کسی که کلمات را با فاصله و باز می نویسد: خیلی راحت با دیگران رابطه برقرار کرده و خیلی ساده و بی تکلف و مستقیما به دیگران نزدیک می شود. گاهی به راحتی از کوره در می رود و با این کار ممکن است به حریم شخصی دیگران تجاوز کند زیرا او برای خودداری کردن و کنترل خود ارزشی قایل نمی شود، اما انسانی کوشا و باطراوت است که سریع تصمیم گرفته و با کارهای خود به دیگران خدمت می کند

 

خودشناسی

شما چطور راجع به خود فکر می کنید؟ چه احساسی نسبت به خود دارید؟

آیا برای خودتان ارزش خاصی قائل هستید؟ آیا بر توانایی های خود آگاهی دارید و آنها را شناسایی کرده اید؟ این افکار و احساسات ممکن است مثبت، منفی یا آمیخته ای از این دو حس باشد. به نوعی این احساسات و این افکار میزان احترام شما را به خودتان نشان می دهد و در مجموع با موضوعی تحت عنوان خود حرمتی بررسی می شود.

خود حرمتی میزان ارزشی است که شخص به طور کلی برای توانایی ها و قابلیت های خود قائل است. بسیاری از مردم فکر می کنند که خود حرمتی همان اعتماد به نفس است اما باید بگوییم که احترام به خود چیزی بالاتر از اعتماد به نفس بوده و اعتماد در دنباله احترام به وجود می آید.

درواقع باید بگوییم خود حرمتی به معنای مثبت اندیشیدن نسبت به خودتان در حالت عمومی و کلی است، ولی اعتماد به نفس، ایمان و اعتقاد داشتن به توانایی هایتان است. به بیانی دیگر احترام به نفس چگونگی دیدگاه شما نسبت به خودتان است، اما اعتماد به نفس چگونگی دیدگاه شما نسبت به توانایی هایتان  احساسات و افکار خیلی از مردم درباره خودشان تا حدی مبنی بر تجربه های روزانه آنهاست. این موضوع نشان می دهد که شما چطور راجع به خودتان فکر می کنید یا چه احساسی نسبت به خودتان دارید.

افکار و احساسات ما درباره خودمان ممکن است مثبت، منفی یا مخلوطی از این دو حس باشد. رتبه ای که شما در آزمون به دست می آورید، چگونگی رفتار دوستانتان با شما، پستی و بلندی های یک ارتباط رمانتیک، همگی اثری موقتی و زودگذر بر روی سلامتی و تندرستی شما دارند.

اگر افکار و احساسات شما راجع به خودتان بیشتر مثبت باشد، میزان خود حرمتی شما بالاست، به طور عکس یعنی زمانی که شما بیشتر مواقع نسبت به خودتان احساساتی منفی دارید یا منفی می اندیشید، شما احترام کمتری نسبت به خود قائل هستید. به هرحال خود حرمتی شما، چیزی اساسی تر از آن است که با پستی و بلندی های معمولی و نرمال وابسته به موقعیت مکانی و زمانی تغییر کند.

برای مردم با پایه خوب از خود احترامی، پستی و بلندی های معمولی در زندگی ممکن است نوسانات موقتی و زودگذر در آنچه که آنها راجع به خود احساس می کنند ایجاد کند، اما به اندازه ای محدود. در مقابل، در افرادی که با پایه خود احترامی ضعیف هستند، این پستی و بلندی ها از آنها انسا ن های متفاوتی به وجود می آورد.

اینکه شما احساس خوبی نسبت به خود داشته باشید خیلی مهم است، چون این حس، قدرت کنترل داشتن بر زندگی تان را به شما می دهد، به شما کمک می کند که از نحوه ارتباط های خود احساس رضایت کنید، به شما اجازه می دهد تا از خودتان انتظارات و توقعات واقع بینانه ای داشته باشید و قدرت دنبال کردن اهداف تان را به شما می دهد. از طرفی دیگر، اینکه احساسات بدی راجع به خودتان داشته باشید، به بدبینی شما نسبت به خودتان و دیگران کمک می کند، اعتماد به نفس شما را کاهش می دهد و سرانجام عملکردی ضعیف، غمگینی و افسردگی را در شما ایجاد می کند.

چگونه خود حرمتی خود را بهبود بخشیم؟

در شروع باید این موضوع را بپذیرید که شما تنها انسانی نیستید که این مشکل را دارید، بلکه تعداد بسیار زیادی از مردم با این مسئله مواجه هستند.

قدم بعدی نوشتن واقعیت ها و حقایق بسیار مهم درباره خودتان بر روی یک تابلوی بزرگ است. مثلاً این که شما یک انسان شگفت انگیز، منحصربه فرد و استثنایی هستید و اینکه هیچ کس مانند شما وجود ندارد. حتی اثر انگشت و DNA های شما کاملاً با افراد دیگر تفاوت دارد، مگر اینکه شما تصادفاً یک دوقلوی همسان داشته باشید. مغز شما (چگونگی افکار و حتی فرمان های مغز) کاملاً مخصوص به خودتان است، این به آن معناست که در میان بالغ بر ۶ میلیارد انسان در جهان، شما نادر و بی همتا هستید.

شما حقوق زیادی دارید، به طور مثال یکی از آنها حق اشتباه کردن است. فراموش نکنید که جائز الخطا بودن از خصوصیات انسان است. خیلی از ما انسان ها قبل از آموختن بعضی مسائل خطاهای زیادی مرتکب شده ایم و درس های بسیار زیادی از میان اشتباهات خود آموخته ایم.

علاوه بر این، این حق ما ست که به خودمان احترام بگذاریم و مورد احترام قرار بگیریم و این موضوع در روابط روزمره ما بسیار مهم است. گفتن «بایدها و نبایدها» برای خودمان ضروری ترین و مهم ترین چیزی است که باید بیاموزیم تعداد بسیار زیادی از انسان هایی که درجه خود حرمتی پایینی دارند فکر می کنند که آنها افراد مهمی نیستند و به درد جامعه و یا حتی زندگی شخصی خود نمی خورند و به علت همین دیدگاه مشکلات زیادی را به دوش می کشند.

آیا شما هم در زمره این افراد هستید؟ اگر پاسخ شما مثبت است، سعی کنید این افکار ویرانگر و مخرب را متوقف کنید؛ زیرا اگر با این دیدگاه در جامعه حضور پیدا کنید؛ به انسان های اطراف خود این شجاعت را می دهید که آنها هم نسبت به شما همین گونه بیاندیشند.

در عوض، مثبت اندیشی درباره خودتان و خصوصیات منحصر به فردی را که دارید (DNA و ژن های منحصر به فرد که خصوصیات فردی و اختصاصی شما را تشکیل می دهند، اثر انگشت و مغز شما) شروع کنید. دراین باره فکر کنید که هر شخص حقوق، عقاید و ایده های مربوط به خود را داراست، که معتبرتر و قابل قبول تر از افراد دیگر است. این افکار به شما در ارتقای سطح خود حرمتی تان کمک خواهد کرد.

تکنیک های بهبود خودحرمتی

انسان هایی که میزان خودحرمتی پایینی دارند زمان و فرصت کافی در زندگی روزمره برای خودشان درنظر نمی گیرند.

بنابراین حداقل روزی ۱۰ دقیقه را برای خود درنظر بگیرید. در این زمان تنها باشید، بنشینید و هیچ کار دیگری انجام ندهید. چشمان خود را ببندید و خود را در ییلاق ها و دشت های سرسبز تصور کنید یا فکر کنید که در کنار دریا هستید، به امواج دریا نگاه کنید و به صدای امواج گوش فرا دهید.

از زمانی که برای خود اختصاص داده اید لذت ببرید، این زمان مخصوص شما و تنهایی شماست و شما لایق آن هستید.

بعد از انجام این تمرین خود را بهتر احساس خواهید کرد، پس این زمان را برای خود اختصاص دهید.

تاکید بر نقاط مثبت

غالب اوقات خودمان را بداقبال و ناکام می بینیم و به خاطر همین طرز تفکر اشتباهات زیادی انجام می دهیم. در صورتی که می توانیم با افزایش میزان حرمت نفس، خودمان را خوشحال و خوشبخت احساس کنیم، اگر راجع به اشتباهات و ناکامی هایی که در گذشته داشته ایم دوباره بیاندیشیم، باور خواهیم کرد که ناگزیر از انجام این اشتباهات و اعمال ناصحیح بوده ایم.

پس اگر در روابط شغلی و روزمره خود اشتباهاتی داشتیم، بهتر است به جای اینکه بیشتر به اشتباهات و نقاط ضعف عمل خود بیندیشیم، به نقاط مثبت کار هم نظر بیاندازیم و آنها را برای خود یادآوری کنیم. حتی ما می توانیم برای بهتر به خاطر سپردن نقاط قوت این نکات را بر روی یک کاغذ یادداشت کنیم. به این دلیل که حافظه ما به سهولت حتی کوچکترین اشتباهات را به خاطر می آورد اما نقاط قوت و چیزهای خوب به زودی از یاد می روند.

بنابراین اگر روز بدی را پشت سر گذاشته اید، اشتباهاتی در روابط کاری یا روزمره خود داشتید، یک شرح حال از کارهای درستی که انجام داده اید یادداشت کنید، نه اعمال اشتباهی که رخ داده است. نتایج این روش شما را شگفت زده خواهد کرد و چگونگی دیدگاه شما نسبت به خودتان را بهبود خواهد بخشید 

50  نکته ازخود بنویسید

اگر شما از کم بودن میزان خودحرمتی خود رنج می برید می توانید این مشکل را در چند هفته حل کنید البته باید پشتکار داشته باشید!

یک کاغذ بردارید و خصوصیت های شخصیتی یا چیزهایی که راجع به خودتان به نظرتان می رسد را یادداشت کنید. حتی می توانید موارد و کارهایی را که اتفاق افتادن آنها باعث خوشحالی شما شده را هم یادداشت کنید.

مثلاً کتابی که به طور اتفاقی خریده اید پرفروش ترین کتاب سال بوده است، یا اینکه در سوپرمارکت به زن سالخورده ای در بردن وسائل اش به قسمت صندوق کمک کرده اید و...

این موارد شاید به نظر شما پیش پا افتاده است ولی هر مورد کوچکی که باعث خوشحالی و رضایت شما از خودتان شود ارزش زیادی در افزایش میزان خوداحترامی شما می شود.

زمانی که این ۵۰ مورد را یادداشت کردید این فهرست را در مکانی که همواره در دید شماست قرار بدهید.

شما می توانید هر روز موارد جدید دیگری را هم به این فهرست اضافه کنید

فائزه ورشوچی


راه‌های رشد فکری و مغزی کودکان- روانشناسی کودک

وقتی نوزادی متولد می شود مغز او كاملاً آماده است تا یك سری روابط را در حین یادگیری و تجربه موقعیتهای گوناگون زندگی ایجاد نماید .ایجاد این روابط در ذهن و مغز كودك از همان بدو تولد آغاز شده و تا بزرگسالی هم ادامه می یابد .تحقیقاتی كه اخیراً انجام شده اطلاعات جدید و قابل توجهی را در این زمینه به دست داده اند .

از جمله این كه مغز انسان به هنگام كودكی، سریعترین میزان رشد را دارد تا آنجا كه در پنج سالگی طفل به ۹۰ درصد رشد نهایی خود می رسد اما پرسش این است كه اصولاً آگاهی درباره رشد مغزی كودكتان تا چه حد حائز اهمیت است؟ دانشمندان معتقدند رشد مغزی در كودكان طی یك دوره زمانی بسیار كوتاه اتفاق می افتد به طوری كه در مواردی این تغییرات به حدی شدیدند كه آثار بلندمدتی بر روی فكر و ذهن كودك برجا می گذارند.
آنها این دوره های زمانی خاص را كه رشد مغزی كودك در طول ۵ تا ۶ سال اول زندگی به بیشترین حد خود می رسد، دوره های بحرانی می نامند .تصور آن است كه این مرحله نیز مانند دیگر مراحل برجسته و مهم در زندگی كودكان مثل یادگیری، راه رفتن، صحبت كردن، بازی كردو .. .از مهمترین دوره هایی هستند كه در آن مهارتهای خاصی در كودك به طور طبیعی توسعه پیدا می كند .بر این اساس، تجربیات اولیه كودكان، نقش مهمی را در موفقیتهای تحصیلی و زندگی آینده آنان بازی می كنند.
پژوهشگران معتقدند، وقتی والدین كودك را تغذیه می كنند، او را نوازش كرده، راه می برند یا با او صحبت می كنند، برایش لالایی و شعر می خوانند، ضمن آموزش برخی مهارتهای كلیدی، روابط ذهنی و مغزی او را هم بهبود می بخشند كه این امور سبب می شود تا طفل یاد بگیرد نسبت به دیگران چه احساسی داشته باشد یا چگونه با دیگران و دنیای اطرافش ارتباط برقرار كند.
نیاز كودكان در این مرحله چیست؟
با اینكه آگاهی از رشد ذهنی و مغزی كودك از اهمیت خاصی برخوردار است، اما لزومی ندارد كه شما نسبت به آن بیش از حد نگران باشید، فراموش نكنید كه كودكان با تواناییهای خاص خود برای یادگیری، متولد می شوند و بسیاری از مهارتها را بدون نیاز به آموزش یاد می گیرند .به عنوان مثال، شما نمی توانید به كودكتان یاد بدهید كه حرف بزند بلكه با به كار بردن روشها و تجربیات خود، او را تشویق می كنید تا مهارتهای زبانی خویش را توسعه دهد.
اگر كودك شما به مهد كودك می رود و ساعاتی از روزش را در محیطهای آموزشی كودكانه سپری می كند حتماً به طور مرتب با مربیان او در تماس باشید و از آنها بپرسید آیا نوع آموزش و مراقبت آنها از كودك شما به گونه ای هست كه او را تشویق به رشد فكری و یا كشف چیزهای تازه كنید؟ سعی كنید كاملاً درباره نوع برنامه های آموزشی و تربیتی او در محیط مهد كودك حساس باشید و با آگاهی كامل از آن برنامه ها به همان نحو و كیفیت آنها را در خانه نیز انجام دهید.
در اینجا نكاتی را در مورد گروههای سنی مختلف متذكر می شویم:
۱) نوزادان
تغذیه خوب و مناسب برای رشد بدن و مغز كودكان بسیار حائز اهمیت است، پس از شیر مادر، سبزیجات، میوه جات، دانه ها و غلات می توان به عنوان برخی از مواد غذایی مغذی استفاده كرد.
-
با او زیاد صحبت كنید .زبان طبیعی ترین راه برای جلب توجه و برقراری ارتباط با كودك است .هر صدایی كه درمی آورد شما هم آن را تكرار كنید یا برایش لالایی بخوانید .وقتی در حال انجام كار خاصی هستید، مثلاً به او لباس می پوشانید یا او را حمام می كنید، برایش بگویید كه دارید چه كاری انجام می دهید.
-
برایش كتاب بخوانید .كودكان خواندن و نوشتن را از طریق شنیدن مكرر یاد می گیرند .كتابهای بسیاری در بازار وجود دارند كه می توانید آنها را برای نوزادان بخوانید.
-
به حركات و واكنشهایش پاسخ دهید .وقتی كودكتان گریه می كند، در واقع با این كار می خواهد توجه شما را به خود جلب كند .برای پاسخگویی به این خواسته اش به او نگاه كنید، او را بردارید و راه ببرید .شیرش بدهید یا پوشكش را عوض كنید .فكر نكنید كه با این كارها او را لوس می كنید بلكه به او می آموزید كه به او و نیازهایش توجه دارید و می توانید تكیه گاه خوبی برای احساساتش باشید.
-
احساس امنیت را در نوزادتان تقویت كنید .محیط خانه را آرام و ایمن نگه دارید تا كودك احساس راحتی كند .مراقبت همراه با مهر و عاطفه به او كمك می كند تا احساس آرامش خاطر و امنیت كند، همین امر موجب سلامتی روان و رشد مغزی او می شود.
۲) كودكان نوپا
به منظور توسعه تواناییهای زبانی كودك مرتب از او سؤال كنید .به عنوان مثال بپرسید: «برای صبحانه چی دوست داری بخوری؟» از او بخواهید كارهای ساده انجام دهد «حالا، كتابت را باز كن» از بازیهای انگشتی )مثل اتل متل توتوله و (...استفاده كنید .این، روش بسیار مناسبی هم برای سرگرمی و توسعه مهارتهای زبانی كودك محسوب می شود.
-
با انجام حركات ساده و نرمش با او بپردازید .حركت موجب افزایش سطح هوشیاری و تكامل ذهنی كودك می شود .به منظور سرگرمی كودك نوپای خود، او را قدم به قدم راه ببرید یا به وسیله وسایل ارزان قیمت و اسباب بازیهای خانگی با او بازی كنید.
-
كودك نوپای شما این توانایی را دارد كه وقتی شما شعرهای مورد علاقه اش را می خوانید یا موقع خواب داستانی برایش تعریف می كنید، شما را همراهی كند .بنابراین با پرسیدن سؤالاتی ترغیبش كنید تا در خواندن با شما همراه شود .مثلاً بپرسید: «تو فكر می كنی كه او مادرش را پیدا می كند یا نه؟» با این كار یعنی خواندن، شعر و داستان را بخشی از برنامه روزانه كودك خود قرار دهید.
-
او را برای انجام فعالیت بیشتر تشویق كنید .به عنوان مثال از او بخواهید با قرار دادن همه جورابها در یك سبد مخصوص، در شستن لباسها به شما كمك كند یا با انجام یك كار ساده، شما را در امر آشپزی یاری كند.
-
بگذارید خودش را كشف كند .به كودكان باید این فرصت را داد تا جهان اطرافشان را به سبك و شیوه خودشان كشف كنند .البته در محیطی امن و بی خطر و از این طریق است كه آنها یاد می گیرند لمس كنند، مزه كنند، بچشند، صداها را بشنوند و احساس كنند .وسایل ایمن و متنوعی از قبیل كتاب، اسباب بازیهای مختلف و.. .را در اختیارشان بگذارید زیرا باعث ایجاد انگیزه و علاقه بیشتری برای كشف جهان اطراف و محیط در آنها می شود.
۳) سایر كودكان
بد نیست بدانید مهارتهای زبانی كودكان در سنین بالاتر هم با سرعت قابل توجهی رشد می كند و توسعه مهارتهای اساسی گفتاری در آنان تا سنین ۸و ۹ سالگی ادامه می یابد .همان طور كه كودك شما پا به سنین پیش دبستانی و مدرسه می گذارد، می توانید سؤالات بیشتری از او بپرسید مثلاً فكر می كنی بعداً در این داستان چه اتفاقی می افتد؟»
-
تمرینات خواندن و نوشتن را افزایش دهید .كودكتان را با محیطی پر از تصاویر گوناگون و وسایل علمی، هنری مانند كتاب، روزنامه و مجلات سرگرم كنید .كلمه سازی و بازی با كلمات را بخشی از برنامه روزانه او قرار دهید .این كار به آمادگی هر چه بیشتر او برای خواندن كمك می كند.
-
در انتخاب دوست به او كمك كنید .در سنین قبل از مدرسه، كودكان یاد می گیرند كه با سایر همسالان خود بازی كنند و در جمع آنها باشند .
لذا مهارتهای اجتماعی از طریق تمرین و كاربرد صحیح است كه رشد پیدا می كند .پس سعی كنید او را در بازی با سایر كودكان تشویق كنید .هم چنین انتظار نداشته باشید كه كودكان در این سنین بتوانند در هر برنامه ای شركت كنند و این راهنماییهای خوب شماست كه به آنها در انتخاب هر چه بهتر دوست كمك خواهد كرد.
البته همان گونه كه كودك شما رشد می كند و بزرگتر می شود تمام فعالیتهای فكری و ذهنی او نیز بر اساس یافته های قبلی اش شكل می گیرد .لذا نكته قابل توجه و مهم در اینجا این است كه اگر چه دوره های زمانی خاصی برای رشد فكری و یادگیری كودك مناسبترند، (از زمان تولد تا ۵ سالگی) اما این را همیشه به خاطر داشته باشید كه هیچ گاه برای تربیت صحیح و رشد فكری كودكان دیر نیست .پس از همین حالا شروع كنید.

منبع : روزنامه قدس

 

تست روانشناسی

دوست داری خودتو بیشتر بشناسی 


آیا افسرده ای ؟              

وسواس داری؟ 

یا نه به تستایه روانشناسی علاقه داری

پس اینجا رو کلیک کن

http://www.rahezendegi.com/test.asp

به تمامی عزیزان

هانیه خانم شماره شارژ شما صحیح نبود با این وجود خواستم براتون بفرستم اما باز هم نشد لطفا به غیر از میل ای دی یا شماره تماس خودتون رو هم بذارید